_______________________________________________________________________________________________________________________________________
.
..
.
یک شاعر معاصر معتقد است که از جان و جهان بسیاری از شعرهای ما بوی کفر و شرک به مشام میرسد و رفته رفته شعر آیینی ما به شعری ضدآیینی تبدیل میشود؛ شعری که موضوع دینی دارد، اما موضع دینی ندارد.
.
ادبیات آیینی ایران، از باورها و آرمانهای مذهبی مردم سرچشمه میگیرد. «شعر آیینی» گونهای از شعر متعهدانه است که مناسبتهای مذهبی، ستایش چهرههای دینی، توجه به مقولههای قدسی و ملکوتی و تزکیه و تهذیب نفس انسانی باید از مضامین آن باشد، حال آنکه امروزه «مداحی» عرصه را بر شعر آیینی تنگ کرده است.
شورای فرهنگ عمومی،یکم محرم هر سال را به نام روز «شعر آیینی» نامگذاری کرده است. مینا حیدری در گزارش روز امروز روزنامه اطلاعات با رضا اسماعیلی یکی از شاعران و منتقدان ادبی کشور دربارۀ شعر آیینی و جایگاه آن در فرهنگ عمومی ایران به گفت وگو نشسته است.
.
رسالت اصلی شعر آیینی
رضا اسماعیلی دربارۀ شعر آیینی و مشخصههای آن میگوید: هنگامی که از شعر دینی و آیینی سخن به میان میآید، بیدرنگ کارکردهایی چون «مدح و منقبت» و «سوگ و مرثیه» در ذهن مخاطب تداعی میشود، حال آنکه با بررسی سیر تکوینی و روند تکاملی شعر آیینی و بازخوانی اشعار بزرگان شعر و ادب پارسی، درمییابیم که رسالت اصلی شعر دینی از رودکی تا نیما، نشر و ترویج آموزههای اخلاقی، احیای کرامتهای انسانی، انتشار بینایی و دانایی و مقابله با جهل، خرافه و گزافه بوده است و مداحی و مرثیهخوانی بخش بسیار کوچکی از آثار بزرگان ادبی را به خود اختصاص داده است. نمونۀ شاخص آن حضرت لسانالغیب حافظ شیرازی است که جانمایۀ اصلی غزلهایش نه مدح و منقبت یا سوگ و مرثیه، بلکه حکمت، عرفان و مقابله با برداشتها و تفسیرهای غلط و خرافی از دین و آیین است.
در آثار شاعران بزرگی چون سنایی، عطار، فردوسی، مولانا، نظامی، ناصرخسرو، سعدی، حافظ، بیدل، اقبال و پروین اعتصامی نیز پیش و بیش از مدح و منقبت و سوگ و مرثیه با «تحمیدیه» روبه رو هستیم؛ اشعاری که در ستایش و تسبیح ذات اقدس پروردگار و تکریم یکتاپرستی سروده شدهاند.
.
پرسش سهل و ممتنع
اسماعیلی میافزاید: وقتی گفته میشود رسالت شاعر آیینی تنها منقبتگویی و مرثیهسرایی نیست، گروهی که شعر آیینی را تنها در مناقب و مراثی خلاصه میکنند، متعجب و حیرتزده میپرسند مگر شعر آیینی چیز دیگری هم میتواند باشد؟!
آری، به راستی پرسشی چالشبرانگیز و سهل و ممتنع در برابر ما گشوده شده است. سهل و آسان از آن جهت که مطالبۀ اکثر خوانندگان و خواهندگان شعر آیینی که در محافل و مجالس دینی و هیأتهای مذهبی شرکت میکنند، چیزی جز مناقب و مراثی نیست، و سخت و دشوار از آن جهت که نمونههای اصیل و متعالی شعر آیینی که خلاف این امر را ثابت کند، چنان در مقایسه با خیل مجموعۀ شعرهایی که روزاروز با این پیشانینوشت منتشر میشوند، اندک و انگشت شمارند که خودبهخود این تعریف و توصیف ناقص از شعر آیینی، مُهر تأیید میخورد و به رسمیت شناخته میشود.
از منظر اسلام و قرآن، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع تعهد ادبی و تعهد دینی و انسانی باشد. تعهد ادبی یعنی چگونه گفتن؛ یعنی صورت و ساختار و تکنیک. تعهد دینی و انسانی نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به چه گفتن بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانۀ فرم و محتوا و آمیزهای مقبول از چگونه گفتن و چه گفتن باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مؤلفههای زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف غایی و نهایی نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیلهای برای ابلاغ پیامهای انسانی و اخلاقی بهره گرفتن.
.
از موضع تا موضوع
این شاعر معاصر میگوید: اصلیترین ویژگی شعر آیینی، دعوت به توحید و یکتاپرستی است. شعر اصیل دینی و آیینی ما پیش و بیش از هر چیز باید مُبلّغ توحید و یکتاپرستی باشد؛ چون شعار کلیدی و محوری اسلام و عصارۀ همۀ تعالیم قرآنی چیزی جز «لا اله الا الله» نیست. ما به عنوان شاعرانی که رسالت تبلیغ دین و آیین محمدی را بر دوش میکشیم نباید از صراط مستقیم توحید و یکتاپرستی منحرف شویم. اگر در مسیری غیر از این گام برداریم، بدون تعارف مصداق «خسر الدنیا و الاخره» خواهیم بود.
بدون هیچگونه تردیدی، فلسفۀ بعثت همۀ پیامبران توحیدی ـ از آدم تا خاتم ـ و همچنین روح تعالیم دینی، دعوت به توحید و یکتاپرستی و نفی شرک و بتپرستی است. اذان نیز که نماد و نشان اسلام و مسلمانی است با «الله اکبر» آغاز و با «لا اله الا الله» خاتمه مییابد و این یعنی جز خدای یگانه، خدای دیگری نیست.
موضوع اکثر آیات قرآنی نیز به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، تأکید بر یکتاپرستی و توحید است.
با وجود این همه تأکید بر یکتاپرستی و نفی شرک، متأسفانه یکی از بزرگترین آفاتی که شعر آیینی را تهدید میکند، مسألۀ غلو یا غالیگری در این گونۀ ادبی است. امروز به دلیل توقف قافلۀ شعر آیینی در منزل محبت و عدم پیوند محبت با معرفت و بصیرت دینی، این قافله سر از ترکستان غالیگری درآورده و از جان و جهان بسیاری از شعرهای ما بوی کفر و شرک به مشام میرسد و رفتهرفته شعر آیینی ما به شعری ضدآیینی تبدیل میشود؛ شعری که موضوع دینی دارد، اما موضع دینی، نه.
.
تماشای سیمای انسان کامل
اسماعیلی میگوید: شعر آیینی ما باید رسانهای برای معرفی گوهر و جوهر دین و آیینهای برای تماشای سیمای انسان کامل باشد؛ انسانی که از رهگذر یکتاپرستی و بندگی به کمال میرسد، مکتبی برای انسانسازی و جامعهسازی. زیرا از منظر اسلام، شعر فاخر، پرتوی از شعور نبوت است و تنها به زبانآوری، صنعتگری، خیالپردازی و ارزشهای هنری و احساسی محدود نمیشود، بلکه راهنمای مخاطبان خود به راستی و درستی، بیداری و رستگاری، توحید، عبودیت و اخلاق اسلامی است.
این منتقد ادبی دربارۀ انواع شعر آیینی میگوید: برای پایان دادن به مُجادلات بینتیجه و رسیدن به اجماع در ارائۀ تعریفی جامع و مانع، شایستهتر آن است که شعر آیینی را به دو شاخۀ مذهبی و معنوی تقسیم کنیم تا قضاوت عادلانهتری نسبت به این گونۀ ادبی داشته باشیم.
.
فرق شاعر مذهبی با شاعر معنوی
اسماعیلی میافزاید: فرق شاعر مذهبی با شاعر معنوی مثل فرق اسلام آوردن با ایمان آوردن است. شاعر مذهبی در پلۀ اول دینداری که اقرار به زبان و پذیرش صوری احکام و اعتقادات است، متوقف مانده و دین و آیین در چشم او به مجموعهای از شعائر و مناسک خشک عبادی خلاصه میشود. ولی شاعر معنوی، انسانی است که معنویت به واسطۀ ایمان و معرفت دینی، در درونش نهادینه شده و به معنا و حقیقت دین، راه برده است؛ از همین رو، شعر مذهبی بیشتر به صورت دین میپردازد، ولی شعر معنوی به سیرت دین.
شعر مذهبی از بزرگان دین، تندیس مصیبت میسازد، شعر معنوی از آنها تندیس عزت؛ زیرا هدف غایی و نهایی شعر مذهبی، مدح و منقبت و سوگ و مرثیه است، ولی هدف غایی و نهایی شعر معنوی، تربیت و تزکیه است که هدف اصلی همۀ پیامبران الهی از آدم تا خاتم بود؛ چنانکه در حدیثی از رسول اکرم (ص) میخوانیم: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، به راستی که من مبعوث شدم تا کرامتهای اخلاقی را کامل و تمام کنم. این حدیث نبوی مؤید آن است که هدف غایی شریعت و سرمنزل نهایی بعثت و رسالت، چیزی جز اخلاق نیست.
وی در پایان اظهار میکند: در شعر مذهبی زمانۀ ما توجه به شعائر و مناسک دینی خیلی زیاد شده است، ولی متأسفانه در پس این ظاهر دینی، معنویت اصیل و ناب در شعرها کمتر دیده میشود. علت این امر آن است که بخش بزرگی از شاعران و گویندگان و متولیان امور دینی، تربیت مناسکی را بر تربیت معنوی مقدم میدانند.
این همه در حالی است که تربیت مناسکی، ظاهر ما را مذهبی میکند و تربیت معنوی، باطن ما را. شخصیتهایی همچون فردوسی، مولانا، ناصرخسرو، سعدی و حافظ که جان و جهان شعرشان سرشار از معارف اصیل توحیدی، حکمی و اخلاقی است، محصول تربیت معنوی هستند. از همین روست که به مثنوی مولانا «مثنوی معنوی» میگوییم و از حافظ با عنوان «لسانالغیب» نام میبریم، ولی اشعار بعضی از شاعران روز و روزگار ما انباشته از واژههای دینی است که جز مدح و منقبت و سوگ و مرثیه، حرف دیگری برای گفتن ندارند.
وبسایت روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 28 تیر 1402
https://ettelaatonline.com/fa/news/10140/
سلام بر عاشورا...
ما را در سایت سلام بر عاشورا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5farhankhosseini0 بازدید : 62 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 21:50