__________________________________________________________________________________________________________________________________
.
.
گزارش نشست «بررسی ادبیات اعتراض»
اندیشکده ادبیات پایداری حوزه هنری
..
.
نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز با عنوان «شعر اعتراض» دوشنبه 28 آذرماه به همت اندیشکده ادبیات پایداری با حضور رضا اسماعیلی(شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی) در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.
.
ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیاتی جاری و سیّال است و آنچه امروز در فضای شعر و داستان و ادبیات ایران اتفاق میافتد، باید در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی بررسی شود. از این منظر، توجه به فضاها و موضوعات مطرح در عرصه ادبیات، خصوصاً با توجه به جریانات و اعتراضات اخیر (تابستان و پاییز 1401) در فضای سیاسی و اجتماعی ایران اهمیت دارد. در این میان شنیدن صدای اعتراض اهل ادب و به ویژه شاعران به عنوان اولین کنشگران ادبی، از خلال اشعاری که در این دوره سروده شده میتواند به عنوان موضوعی در ادبیات این مقطع زمانی قابل تأمل و درنگ باشد. از این رو در 28 آذر 1401 نشستی با عنوان «شعر اعتراض» برگزار گردید که رویکرد و دغدغه اصلی آن این بود که بتواند به بررسی آنچه از اعتراض و نقدهای درون گفتمانی در فضای شعر شاعران منعکس شده، بپردازد. عقبه اعتراض به طول کل ادبیات انقلاب اسلامی است و شاعران نسل اول انقلاب، پرچمدار شعر اعتراض و آغازگر این راه بودند. سخنران این برنامه، رضا اسماعیلی، شاعر، منتقد و پژوهشگر ادبی و از چهرههای آشنای ادبیات انقلاب اسلامی بود که او را با آثار گوناگونی اعم از شعر و کتابهای نقد و پژوهش میشناسیم.
در این گزارش تلخیصی از محتوای نشست، در چند محور اصلی پیش روی خواهد آمد. این محورها عبارتند از:حوزه هنری و پرچمداری ادبیات انقلاب اسلامی، رسالت هنرمند ترویج زیباییها و خوبیها است، رسالت شعر اعتراض بیان دردها است، پیشینه شعر اعتراض، اعتراض در عصر مشروطه، مؤلفههای مضمونی شعر اعتراض، انواع اعتراض و تقسیمبندی شاعران معترض در جریانات اخیر، جمعبندی.
پیش از این در شهریور ماه همین سال، نشستی با عنوان «متن انقلاب و انقلاب متن» با سخنرانی فریدون اکبری شلدره توسط همین گروه برگزار شد که گزارش آن در شماره پنجم اندیشهنامه پایداری درج گردید.
حوزه هنری و پرچمداری ادبیات انقلاب اسلامی
اصحاب فکر و فرهنگ، خصوصاً شاعران و نویسندگان گفتمان انقلاب اسلامی، همیشه دغدغهمند بودند و در طول این 43 سال، همیشه در فراز و نشیبهای تاریخ انقلاب اسلامی حضور فعال داشتهاند. با توجه به اتفاقات اخیر، انتظار این است که شاعران انقلاب، نویسندگان و هنرمندان، موضع و عکسالعمل خود را نشان بدهند و حضور تأثیرگذار و فعال داشته باشند. از آنجا که حوزه هنری، پاتوق شاعران، ادیبان و هنرمندان انقلاب است، برگزاری نشستهایی با این موضوع، حق مسلم حوزه هنری است که باید در جریان برگزاری نشستهایی از این دست، فرهیختگان، نخبگان و اهالی فکر و فرهنگ را به تعامل و هماندیشی و همافزایی دعوت کند تا ما هم در عرصه این اتفاقات اخیر بتوانیم، حضوری مؤثر داشته باشیم و از این طریق، به دیدگاههای هنرمندان توجه بیشتری شود. جنس برنامهها در حوزه هنری باید رنگ و بویی از شرایط روز جامعه داشته باشد و مطابق مطالبات و انتظارات جامعه حرکت کند. حتی حوزه هنری به عنوان پرچمدار، باید از نمایندگان مجلس یا لااقل کمیسیون فرهنگی دعوت کند تا در تعامل اهل ادب و سیاستمداران، راهکارهای خوبی پیشنهاد و ارائه شود. بایسته است، برگزاری کرسیهای آزاداندیشی که از مطالبات مقام معظم رهبری است، مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
رسالت هنرمند ترویج زیباییها و خوبیها است
تولستوی رماننویس نامآور روسی در کتابی با موضوع فلسفه هنر، با عنوان «هنر چیست؟» میگوید: «هنر باید یک ارتباط احساسی مشخص، بین هنرمند و مخاطب ایجاد کند، طوری که مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای متحد کردن مردم از طریق ارتباط را داشته باشد. هنر انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقا میدهد، هنر خوب اتحاد برادرانه میان ابنا بشر است.» این تعریف به آموزههای دینی ما خیلی نزدیک است. وقتی از هنر اسلامی سخن می گوییم، جانمایه و درونمایه هنر اسلامی، تعهد است و از نظر تولستوی، از مؤلفههای هنر خوب، داشتن محتوای ارجمند و انسانی است. به عبارت دیگر صداقت و صمیمیت هنرمند در خلق و آفرینش آثار هنری، مهمتر از مباحث تکنیکی و فرمی است. دیگر این که هدف غایی و نهایی هنر، تولید و خلق زیبایی و یا التذاذ هنری نیست؛ بلکه لذت هنری در مراتب بعدی قرار میگیرد. هنرمند هنگام خلق هنر باید با صمیمت و صداقت دست به خلق هنر بزند، محتوای ارجمند و انسانی و بیان احساسات و عواطف داشته باشد، طوریکه این احساسات، مخاطب را دچار انفعال عاطفی کند و در او تأثیر بگذارد. هنرمند باید به سادهترین زبان هنر خود را بیان کند که مخاطب آن را بفهمد. به نظر تولستوی زمانی که هنر حرفهای میشود، نقدنویسان راجع به رموز و پیچیدگی آن هنر بحث میکنند تا بفهمند لایههای درونی و پنهانی آن چیست، هنر از مسیر اصلی خود خارج و دچار پیچیدگی میشود و به عبارت دیگر به هنر تجملی و تزئینی تبدیل میشود.
بنابراین هنرمند باید نماینده و سخنگوی افکار عمومی جامعه و در کنار مردم باشد و در عین حال حلقه پیوند مردم با دولتمردان و مسئولین باشد. دغدغهها و مطالبات مردم را بشناسد و آنها را به صورت تلطیف شده و با لحاظ کردن مسائل سیاسی، اجتماعی و امنیتی به دولتمردان و مسئولین انتقال بدهد. یک هنرمند، ادیب، شاعر و یا نویسنده باید با زبان ادبی و با لهجه مردم صحبت کند؛ یعنی باید به واسطه ادبیات به عرصه سیاست ورود پیدا کند. سیاستمداران را عتاب و خطاب کند، مطالبهگری کند و این رسالت هنرمند است. معمولاً هنرمندان در تمام دورهها مطالبهگر و معترض بوده اند. آنها از وضع موجود ناراضی و به دنبال مدینه فاضله بودند و سعی میکردند فاصله بین واقعیت و حقیقت را بکاهند. آنها با ترسیم و ترویج زیباییها، عدالت، مردمداری، ارزشها و کرامتهای انسانی، جامعه را به حرکت به سمت آرمانشهر دعوت میکردند. هنرمندان روحی لطیف دارند و هیچگاه فطرت انسانی خودشان را لگدمال نمیکنند و نمیتوانند دنبال تخلف و جرم باشند. اکثر هنرمندان فرشتگی خود را حفظ کردهاند و در این مسیر حرکت میکنند. حتی وقتی شعر شاعران بزرگ قبل از انقلاب را میخوانیم، با وجود دیدگاههای تند و لهجه معترض برخی از آنها، روحی لطیف در آیینه آثارشان می بینیم و در می یابیم که دغدغه اصلی آنها حفظ حرمت انسان و احیای کرامتهای انسانی بوده است.
رسالت شعر اعتراض، بیان دردها است
اعتراض فرزند درد است. وقتی انگشت شما لای در میماند، اولین و طبیعیترین عکسالعمل شما این است که فریاد میکشید. این فریاد، نشان دهنده درد کشیدن شماست. در حال حاضر این فریادهای اعتراضی که در عالم شعر و ادبیات بلند شده، فریاد شاعرانی دغدغه مند است. شاعرانی که با تشخیص درد، به دنبال راه درمان می گردند. خاموش کردن این صداها، به ضرر خود ماست. بدن انسان حسگر دارد و وقتی دچار جراحت میشود، درد زنگ خطر آن است. افراد معتاد به دلیل استفاده از مواد مخدر و فرسایش ناشی از آن، درد را احساس نمیکنند. اتفاقاً این افراد، وقتی مریض میشوند خودشان متوجه نمیشوند، چون درد نمیکشند. چون آنقدر مُسکن در درونشان انباشته شده که عصبها را از کار انداخته است. وقتی ما درد را احساس نکنیم، روز به روز تحلیل میرویم و دچار مرگ خاموش میشویم. جامعه همین حکم را دارد. وقتی شاعران و نویسندگان در مقابل ناهنجاری ها فریاد نکشند، جامعه روز به روز فرسودهتر میشود و زمانی از خواب بیدار میشویم که کار از کار گذشته است.
پیشینه شعر اعتراض
سابقه شعر اعتراض در ادبیات فارسی به قرن پنجم و ششم و اشعار ناصرخسرو و سنایی برمیگردد. این دو شاعر یک دوره خاکستری در ابتدای زندگیشان داشتند. آنها در دوران جوانی، به دربار وابسته بودند اما بعدها تحولی در روح و زندگیشان ایجاد شد و به انسانهای متعالی تبدیل شدند. در دوران بعد از تحول، شعرشان به شعر سیاسی - اجتماعی تبدیل شد و به واگویه دردهای اجتماعی پرداختند.
از دیگر شاعرانی که کمتر در حوزه شعر به او اشاره شده، سیف فرغانی است. او 50 سال پیش از حافظ زندگی میکرد و یکی از بزرگ ترین منتقدین و شاعران زمانه خود بود. در روزگار تاخت و تاز ایلخانان مغول، سیف فرغانی زمینهسازی کرد و قصاید فراوانی در انتقاد به مغولان و نقد جامعه روزگار خود سرود که بعدها حافظ نیز در غزل راه او را دنبال کرد. پس از او از حضرت حافظ می توان نام برد که یکی از سیاسیترین و معترض ترین شاعران تاریخ ادبیات ایران و حتی جهان است. بنابراین میتوان از ناصرخسرو، سنایی و سیف فرغانی به عنوان شاعران آغازگر شعر اعتراض یاد کرد. سیف فرغانی همان شاعری است که در رثای امام حسین(ع) قصیده عاشورایی معروف «ای قوم درین عزا بگریید/ بر کشته کربلا بگریید» را سروده است. شعر سیف فرغانی - بخصوص قصاید انتقادی اش را - میتوان در حوزه شعر سیاسی، اجتماعی مورد بررسی قرار داد. چرا که در عصر مغولان که کسی جرأت نفس کشیدن نداشت، او با این صلابت و استواری اعتراض میکند.
اعتراض در عصر مشروطه
عصر مشروطه، عصر بیداری است و بزرگترین شاعران انتقادی، سیاسی و اجتماعی، در عصر مشروطه ظهور میکنند. عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ایرج میرزا، ملکالشعرای بهار، پروین اعتصامی، ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی (که در غزل سیاسی، اجتماعی از سرآمدان است)، در این دوره ظهور کردند.
در شعر اعتراضی عصر مشروطه، شاخههای بسیاری مانند شعر کارگری، شعر چریکی، شعر چپ، حبسیهها، غزل سیاسی و ... داریم. هرچند در این دوره، فرخی یزدی به عنوان شاعر شاخص عصر مشروطه، غزلهای سیاسی سرود، در عصر انقلاب اسلامی – بخصوص دوران جنگ تحمیلی - نصرالله مردانی «غزل حماسی» را به اوج رساند و در این گونه ادبی به چهره ای شاخص تبدیل شد.
نکته دیگر این که ردپای شعار «زن، زندگی، آزادی» را در عصر مشروطه با یک تغییر جزئی یعنی «وطن، زن، آزادی» میتوان یافت که شعار آزادیخواهان عصر مشروطه بوده است. اتفاقاً در این دوره شاعران بسیاری زنان را مخاطب خود قرار میدادند. متأسفانه ادبیات گذشته ما زن ستیز بوده و حتی بزرگترین قلّههای ادب پارسی شخصیت انسانی زن را ندیدهاند. اما در عصر مشروطه، به خاطر توجه به آزادی های اجتماعی، بسیاری از شاعران آزادی خواه در اشعار خود زنان را مخاطب قرار می دهند.
زبان شعر اعتراض در عصر مشروطه، کلیشهای و به دور از نوآوری و خلاقیت است. البته اعتراضها صبغه و لهجه سیاسی- اجتماعی تندی دارند؛ ولی در دوران پهلوی و با ظهور نیما یوشیج و شاعرانی مثل احمد شاملو، مهدی اخوانثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، حمید مصدق و بسیاری از شاعران پیرو نیما، در زبان، طراوت و نوآوریهای خاصی دیده میشود و به دلیل استبداد جامعه رضاخانی، نوعی از سمبولیسم اجتماعی در شعر بروز مییابد تا شاعرانی مثل نیما و پیروانش در لفافه ایهام و در قالب سمبول (نماد)، حرفهای سیاسی خود را بزنند. از این منظر، هرچند نیما معتقد بود که باید به طبیعت صمیمی زبان برگردیم اما باید شعر او را رمزگشایی کرد.
پس از مشروطه، شاعران عصر انقلاب اسلامی، در حوزه شعر اعتراضی – انتقادی و شعر سیاسی- اجتماعی سنگ تمام گذاشتند. مثنوی «باز امشب هوس گریه پنهان دارم» از احمد زارعی، با زبانی تند و تیز، به بحث کاخ و کوخ و شکاف طبقاتی در دهه اول پس از انقلاب اشاره میکند. الگوی او، چهرههای عدالتطلب و آزادیخواهی چون حضرت امام(ره)، شهید بهشتی، آیتالله طالقانی و استاد مطهری بودند. نسل اول شاعران انقلاب مثل طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری، سلمان هراتی، سیدحسن حسینی، قیصر امینپور، محمدرضا عبدالملکیان و علیرضا قزوه، این راه را ادامه دادند و شعرهای فراوانی با موضوع اعتراض سروده شد. برای مثال دو شعر معروف سلمان هراتی «از بیخطی تا خط مقدم» و «یک قلم ناسزا به محتکر قربتاً الی الله»، شعر «خیابان هاشمی» از محمدرضا عبدالملکیان، «منظومه مردابها و آبها» از سیدحسن حسینی در اعتراض به شرایط جامعه است. شاعران عصر انقلاب و به خصوص نسل دهه 80 مثل علیمحمد مؤدب، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و علی داودی هم از عدالتخواهان نسل جدید هستند که رگههای عدالتخواهی در شعر آنها بسیار پررنگ و برجسته است و حتی در حوزه شعر طنز، که با نوعی از ملاحت و شیرینی همراه هست، اعتراض میکنند. شعر «شکر ایزد! فناوری داریم» از سعید بیابانکی از این زمره است.
مؤلفههای مضمونی شعر اعتراض
- شعر اعتراض چند نشانه یا مؤلفه مضمونی دارد. نخست، بحث ملیت و ایراندوستی و وطندوستی است. در بررسی تمام اشعار اعتراضی از عصر مشروطه تا به امروز ، «ایران» یکی از کلیدواژههاست. عدالتخواهی، آزادیخواهی، ظلمستیزی و مظلومنوازی، فقرستیزی و به خصوص توجه به بانوان در عصر مشروطه مورد توجه قرار داشتند. روشنگری و اصلاحطلبی، چیزی نیست که بعد از انقلاب ایجاد شده باشد. ما در طول صد سال گذشته – بخصوص عصر مشروطه - مصلحان بزرگ اجتماعی داشتهایم. سیدجمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد خیابانی، علامه اقبال لاهوری، سید قطب، مرتضی مطهری، امام خمینی و بسیاری از بزرگان، اصلاحطلب و روشنگر بودند. «اصلاحطلبی» جزو کلیدواژههای شعر اعتراضی است. از رسالتهای شاعران معترض، تقویت روح اتحاد، برادری و همبستگی ملی و ترویج قانونمندی است. کلیدواژه «آزادی» هم یکی از اصلیترین کلیدواژههای شعرهای سیاسی و اجتماعی هست. اعتراض به دورویی، نفاق و تزویر در شعر اعتراض به خصوص در شعر سنایی، حافظ و سیف فرغانی و در دوران مشروطه هم در شعر شاعرانی چون پروین اعتصامی پیداست. این مضمون در شعر معروف «محتسب» پروین اعتصامی دیده میشود.
-
- انواع اعتراض و تقسیمبندی شاعران معترض در جریانات اخیر
- اعتراض را میتوان به دو شاخه تقسیم کرد: اعتراض برونمرزی: که نوک حمله آن به سمت دشمنان خارجی، استکبار، استعمار و استثمار است، و همچنین اعتراض به مظالمی که در جهان اتفاق میافتد؛ مثلاً اشغالگری و مظلومیت فلسطین، یمن، سیاهپوستان و سرخپوستان آمریکا. اعتراض شاعر در اینجا به چیزی است که در خارج از مرزهای ایران اتفاق افتاده است.اعتراض درون مرزی (اعتراض به خودی): که مثلاً در دوران مشروطه اعتراض به استبداد داخلی بود. اعتراض به خودی، مواردی چون اعتراض به شکافهای طبقاتی، فاصلههای اجتماعی، نشنیدن صدای بخش خاکستری یا خاموش جامعه، بیعدالتی، تورم، بیکاری، مسائل اجتماعی، فقر، زبالهگردی، کارتنخوابی و ... است. در اینگونه ادبی، گاهی اعتراض شاعر به طیفی از سیاست مداران و دولت مردان است که در مدیریت و اداره کشور از توانمندی و کارآمدی کافی برخوردار نیستند. وجه برجسته در اعتراضات اخیر نیز، اعتراض به فقدان آزادیهای اجتماعی است. این دسته از شاعران معترض را به دو دسته کلی میتوان تقسیم کرد:شاعران معترض در ساختار (نقد درون گفتمانی): یعنی شاعرانی که در چهارچوب ساختار جمهوری اسلامی و با باور داشتن قانون اساسی، ولایت فقیه، ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی با هدف اصلاحگری، با زبان شعر و هنر انتقاد میکنند. شاعران مؤمن به گفتمان انقلاب را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: الف - شاعران اصولگرا (عدالت خواه خواهان توسعه اقتصادی)
- ب - شاعران اصلاحطلب (خواهان توسعه سیاسی)
- ج - شاعران فراجناحی یا مستقل و آزاد
-
- شاعران اصولگرا، گفتمان عدالتخواهانه دارند و بیشتر به دنبال توسعه و بازسازی بنیانهای اقتصادی جامعه هستند. گروه دوم، شاعران اصلاحطلب هستند که در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی اعتراض میکنند، ولی هدفشان بیشتر توسعه سیاسی و دغدغه شان توسعه آزادی های اجتماعی است. مثلاً در دولت های نهم و دهم، بیشتر بحث عدالتخواهی، کاستن شکاف طبقاتی و توسعه اقتصادی مطرح بود و شاعران اصولگرا بیشتر به نابرابریهای اجتماعی و بیعدالتی اعتراض میکردند. این دسته از شاعران به دنبال ایجاد رفاه عمومی، حذف رانتخواری و اختلاس و ریشهکن شدن آقازادگی در جامعه بودند. در دولت های هفتم و هشتم و عصر اصلاحطلبی و گفتوگوی تمدنها، شاعران با توجه به گفتمان سیاسی حاکم بر جامعه به دنبال این بودند که با شعرهای خودشان توسعه سیاسی را در جامعه تعمیم بدهند. برای مثال غزل «گرهای وا نشد از دولت دکانداران! / غرقه گشتیم ز سرگیجه سکانداران» از محمدمهدی سیار نمونه نقد درون گفتمانی است که بر اساس کلید واژگان غزل، گفتمان آن عدالتخواهانه و به گفتمان اصولگرایان نزدیکتر است. گروه دیگری از شاعران معترض در گفتمان انقلاب، شاعران فراجناحی، مستقل یا آزاد هستند. این دسته از شاعران کسانی هستند که به ادعای خودشان وابسته به هیچ حزب و جناح و گروهی نیستند و هدف آنها اعتراض به کجرویهایی است که در جامعه میبینند.
- شاعران فراجناحی به دو گروه یا شاخه تقسیم میشوند:
- الف) شاعران فراجناحی فعال یا بالفعل: یعنی شاعرانی که در طول این سه، چهار ماه اخیر (اعتراضات 1401) به صورت دغدغهمند، موضعمند و فعال شعر سرودند و در فضای مجازی هم دغدغههایشان را به اشتراک گذاشتند. دغدغه اصلی این گروه، توسعه آزادی و آزادیخواهی و رفع تنگناهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. این شاعران معتقد به نظام اسلامی و ملتزم به قانون اساسی و ولایت فقیه هستند، اما در جبهه اصولگرایی و اصلاحطلب نیستند و به عنوان شاعران مستقل و آزاد، اعتراضات و مطالباتی دارند.
- ب) شاعران فراجناحی خاموش یا بالقوه: شاعرانی هستند که در دوران چند ماهه شکلگیری اعتراضات، شعرهایی سرودهاند اما اقدام به چاپ و یا انتشار آنها نکردهاند، چون معتقدند که این شعرها را یا نمیشود چاپ کرد (ممنوع است) یا انتشار آنها موجب گرفتاری شاعر میشود. بعضی از این افراد، شاعران مکتبی، انقلابی و حزباللهی هستند. وقتی (خواه ناخواه) اشتباهی صورت میگیرد، این شاعران از سر دلسوزی و به نیت اصلاح امور شعری میسرایند. اما در شرایط ملتهب فعلی به دلایل مختلف از انتشار اشعارشان میگذرند تا بعدها در اوضاعی به سامانتر و مساعدتر، اشعارشان را در قالب یک کتاب و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ کنند.
- شاعران معترض برساختار (نقد برون گفتمانی یا نقد اپوزیسیون): یعنی کسانیکه خارج از چارچوب و ساختار نظام انقلاب اسلامی اعتراض میکنند که هدفشان مخالفت با نظام است و خواهان حکومت دموکراتیک سکولار هستند.
-
- جمع بندی
- ذات شعر اعتراض با صراحت و صمیمت آمیخته است. اعتراض همراه با ادب و توأم با عقلانیت، استدلال و منطق را بسیاری از مسئولین میپذیرند و خودشان را اصلاح میکنند. شاعران معترض طنز پرداز نیز، با شیرینی و حلاوت خاصی همراه با ادب، شعر میگویند و عیب و نقصها را متذکر میشوند. بنابراین اگر شعر اعتراض توأم با حسن نیت و خیرخواهی به نقد اجتماعی بپردازد، در جامعه ما ظرفیت نقدپذیری وجود دارد. باید ادب و آداب اعتراض رعایت شود. شعر طنز اعتراضی، شعر کمهزینهای است. شاعرانی که نمیخواهند با شعرهای جدی و انتقادی برای خودشان حاشیه درست کنند، به سایهسار طنز پناه میبرند که روزنهای برای بیان حرفهای انتقادی است. طنز انتقادی میتواند زیاد مشکلساز نباشد و جامعه هم بپذیرد. شاعران معترض در این دوره، براساس آن رسالتی که به عنوان هنرمند دارند و نیز بهخاطر دغدغههای انسانی خود، سعی کردند به وظیفه انسانی و فطری خودشان عمل کنند و دغدغههایشان را در قالب هنر شعر با جامعه به اشتراک بگذارند و درد خود را فریاد بکشند.
فصل نامه «اندیشه نامه پایداری»، حوزه هنری، شماره ششم، پاییز و زمستان 1401، صفحات 144 تا 150
سلام بر عاشورا...
ما را در سایت سلام بر عاشورا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5farhankhosseini0 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 18 فروردين 1402 ساعت: 21:27