بالندگی «گفتمان فاطمی» در شعر انقلاب

ساخت وبلاگ

______________________________________________________________________________________

 

پیش درآمد

     با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، و تکانه هایی که از وقوع انقلاب اسلامی در همه ارکان جامعه - از جمله شعر و ادبیات - ایجاد شد، ادبیات معاصر در یک دگردیسی ناگزیر، به هویت جدیدی دست یافت. هویتی منبعث از جهان بینی توحیدی و مبتنی بر آموزه های دینی و قرآنی. نسل شاعران جوان و نوجوی انقلاب نیز با درک این ضرورت که جامعه به ادبیاتی متجانس و همگون با دین و ارزش های دینی نیاز دارد، به تکاپو افتادند تا با بهره گیری از میراث بی بدیل و ماندگار «قرآن و عترت»، دست به خلق و آفرینش آثار فاخر ادبی زده و با رویکردی اجتهادگونه به تبیین و تحلیل مضامین بلند دینی بپردازند. از همین رو، رفته رفته نگاه شاعران به شعر آیینی معطوف گردید که مرکز ثقل این گونه ادبی «بزرگان دینی» بودند. در نتیجه شعر و ادبیات دینی دوران مستوری و مهجوری را پشت سر گذاشت و مرحله جدیدی از سیر تکوینی و روند تکاملی خویش را آغاز کرد.

شعر آیینی، انتخابی افتخارآمیز

     این روند رو به رشد در دهه اول انقلاب - بخصوص در دوران دفاع مقدس - به خوبی ادامه داشت تا این که با پذیرش قطعنامه و پایان یافتن جنگ تحمیلی، شعر انقلاب دچار رکودی ناخواسته گردید و از تب و تاب افتاد. شاعران آرمان گرای انقلاب نیز که تا پيش از اين در سايه سار امن شعر «دفاع مقدس» روزگار مي گذراندند و با الهام از حماسه آفريني های رزمندگان جان بر کف اسلام مضاميني چون «ايثار» و «شهادت» را به مدد طبع سرشار خويش به نظم مي کشيدند، به يک باره در برزخ بي مضموني هبوط کردند و تا مدتي از راه بازماندند. از همین رو نسل دوم و سوم شاعران انقلاب ناگزیر به انتخاب راهی جدید شدند: گروهی در خط مقدم شعر انقلاب ماندند و حسرت زده زبان به اعتراض کشودند، عده ای عاشقانه سرایی را پیشه خود کردند، جمعي با اقتدا به بعضي از شاعران موج زده و تجددگرای قبل از انقلاب، دل به فرم سپردند و به نحله هایی چون «شعر زبان» و «متفاوت سرایی» رو آوردند و گروهی از شاعران نیز برای ایفای رسالت اجتماعی و انسانی خویش «آیینی سرایی» را برگزیدند. انتخابی افتخار آمیز که اگر به درستی از ایفای این رسالت پیامبرگونه برآیند، سعادت و رستگاری دنیا و آخرت را نصیب خواهند برد.

«شعر آیینی» و اُسوه های حسنه

     شعر آیینی انقلاب بعد از شکل گیری و در نخستین گام ها، با الگوبرداری از شاعران مجاهد و روشن اندیشی چون سید علی موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده، حمید سبزواری، علی معلم دامغانی، محمد علی مجاهدی، سلمان هراتی، سید حسن حسینی، قیصر امین پور، قادر طهماسبی(فرید)، حسین اسرافیلی، و... که به راستی و درستی باید از آنان به عنوان «اسوه های حسنه» نام برد، سرشار از مضامین متعالی انسانی و آموزه های اصیل قرآنی و به دور از هر گونه کژتابی های مضمونی و اعتقادی بود. شعری متاثر از گفتمان سیاسی - اجتماعی انقلاب اسلامی که جامعه را به «اندیشه ورزی» و «بیداری» فرا می خواند و در مسیر تبلیغ و ترویج گزاره های انسان سازعرفانی و حماسی گام بر می داشت. شاعران آیینی بعد از انقلاب نیز با خلق آثار ادبی فاخر و مانا، نقش مؤثری در غنابخشی به این گونه از ادبیات داشته‌اند و امروز نیز این میراث نادر وبی بدیل را با آفرینش‌ها و زایش‌های جدید، چون جانِ عزیز گرامی می‌دارند. امروز با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، این مولود خجسته که دوران کودکی و نوجوانی خود را با سربلندی پشت سر گذاشته و با نام «شعر و ادب آیینی» در فضای ادبیات معاصر ایران قامت برافراشته است، به عنوان یک گونه ادبی مستقل و ارجمند، به رسمیت شناخته شده و به همت شاعران مؤمن و دین باور، همچنان در مسیر باروری و بالندگی به راه خود ادامه می‌دهد.

گفتمانی متاثر از «فرهنگ فاطمی»

     این واقعیتی ملموس و غیر قابل انکار است که شعر فاطمی نیز همچون دیگر زیرشاخه های شعر آیینی در سال های اخیر به برکت توصیه ها و رهنمودهای راهبردی و دلسوزانه رهبر معظم انقلاب و پیران و پیشکسوتان این عرصه - در دو بُعد کمی و کیفی - روند رو به رشدی داشته است. شاعران و ذاکران اصیل نیز با شناخت فرصت ها و تهدیدها و با پالایش ساحت شعر آیینی از تحریفات و خرافات، در پاسداری و صیانت از این سرمایه معنوی گام های بلندی برداشته اند.

     نسل شاعران انقلاب که با حضور حماسی در کوران حوادث و وقایع سرنوشت ساز سال‌های انقلاب و دفاع مقدس بالیده بودند، به خاطر برخورداری از معرفت اصیل دینی و آشنایی با سنت و سیره عملی خاندان رسالت(علیهم السلام) - بخصوص حضرت فاطمه زهرا - و درک حضور عالمان و عارفان کامل و عاملی چون حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و همچنین شاگردی در مکتب انسان‌ساز اسلام‌اندیشان فرهیخته‌ای چون علامه طباطبایی، استاد مطهری‌، شریعتی‌، طالقانی‌، بهشتی‌، مفتح‌، و ... از صورت دین به سیرت دین راه یافته و حقیقت محمدی(ص) را به راستی و درستی دریافته بودند. از همین رو گفتمان ادبی و دینی آنان، گفتمانی متاثر از فرهنگ علوی و فاطمی و مبتنی بر گزاره های عرفانی و حماسی بود. از این منظر، به جرات می توان گفت که قرائت معرفت شناسانه از دین و بزرگان دینی و فاصله گرفتن از قرائت تراژیک و ماتمی صرف یکی از وجوه تمایز شعر دینی قبل و بعد از انقلاب است. به خاطر برخورداری از جوهر اندیشه، حکمت و معرفت دینی، بدون هیچ اغراقی شعر اصیل دینی و آیینی ما شعر انقلاب، دفاع مقدس و پایداری است. شعری رسالت مند و اصالت مند و به دور از کژتابی های مضمونی و اعتقادی که از سرچشمه «قرآن و عترت» آب می خورد. تاکید بر این نکته از آن جهت ضروری است که در سال های اخیر عده ای با استناد به این که کار اصلی شاعر آیینی چیزی جز مدیحه گویی و مرثیه سرایی نیست، اراده کرده اند خرج «شعر آیینی» را از «شعر انقلاب» جدا کنند. بدیهی است که این تفكيك، تبعات جبران‌ناپذيری براي انقلاب دارد كه كمترين آن انفعال و بي‌ تفاوتي نسبت به مسائل داخلي و جهان اسلام و سرودن شعر خنثي و بي‌خاصيت است. اگر با این توطئه مقابله نشود، بدون شک شعر آیینی ما در برزخ «سکولاریسم» هبوط می کند و از ایفای رسالت انسانی، اجتماعی و دینی خود که انسان سازی و جامعه سازی است باز می ماند. البته در این امر مهم آنچه که مورد نظر است، نه سیاست بازی و سیاست زدگی، بلکه پیروی دقیق و هوشمندانه شاعران و ذاکران آیینی از سیره سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است، نه چیزی کمتر یا بیش تر.

سرفصل های فاطمی در شعر انقلاب

     تاثیر شخصیت معنوی حضرت فاطمه زهرا(س) بر شعر انقلاب از زوایای گوناگون قابل بررسی است. شاعران انقلاب برای تبیین و تحلیل جایگاه انسانی زن و بازتعریف نحوه مشارکت و حضور او در عرصه های اجتماعی، و بیش تر از این منظر که حضرت فاطمه(س) می تواند الگویی شایسته  برای «زن مسلمان» روزگار ما باشد، به بازشناخت ابعاد مغفول مانده شخصیت جامع الاطراف این بانوی بزرگوار پرداخته اند. یعنی معرفی حضرت زهرا(س) به عنوان یک «اسوه» قابل پیروی، نه یک «اسطوره» ماورایی و ملکوتیِ صرف.  

     در شعر انقلاب و فاطمی، ویژگی ها و فضایل حضرت زهرا(س) در سرفصل های زیر با زبان شعر مورد تامل و واکاوی قرار گرفته است: خودشناسی و خداشناسی، جلوه‌های عبودیت و بندگی، انس با قرآن، عشق به نماز، حقیقت ام ابیهایی، همراهی و همدلی با حضرت رسول اکرم(ص) در پاسداری از نهال نوپای اسلام، مبارزه با خرافات، تحریفات و سنت‌های جاهلی، بررسی گفتمان سیاسی – اجتماعی با تحلیل خطبه‌های حکیمانه و جسورانه حضرت، سیمای علمی حضرت با بررسی و تفسیر روایات به یادگار مانده از حضرت، دشمن‌شناسی، حق‌جویی و عدالت‌خواهی، مظلوم‌نوازی و ظالم‌ستیزی - با تبیین این حقیقت که مادر قیام حسینی و حماسه عاشورا حضرت زهرا بوده است - آزادگی و آزادمنشی، تلاش در مسیر احیای فضیلت‌های اخلاقی و کرامت های انسانی، بازنمایی مهارت‌های ادبی و هنری(از جمله فن خطابه، سخنوری و شاعری)، حضور شجاعانه در صحنه دفاع از امامت و ولایت، تلاش در مسیر احقاق حقوق زنان، ترسیم الگوی ازدواج فاطمی و بازنمایی سیمای فاطمه(س) به عنوان یک همسر و مادر نمونه، بررسی مدل تربیتی فاطمی با واکاوی لالایی‌های آن حضرت، قناعت و ساده زیستی(زندگی در یک خانه کوچک گِلی کنار مسجد پیامبر)، معرفی فطمه زهرا به عنوان اسوه صبر و شکیبایی در برابر مصائب(بخصوص برای مادران، همسران و خواهران شهدا)، حجاب و عفاف(رو گرفتن از مرد نابینا)، انفاق و ایثار(که نمونه بارز آن بخشش لباس عروسی به زن فقیر در شب عروسی است)، دستگیری از ایتام و مساکین( حضرت امیر و حضرت فاطمه  سه روز روزه گرفتند و هر سه روز، غذای افطار خود را به یتیم، مسکین و اسیر دادند. تا آنجا که خداوند «سوره هل اتی» را در ستایش از این اقدام ایثارگرانه نازل کرد)، و...

       با عنایت به تجلیات فاطمی در شعر انقلاب، می توان گفت که «شعر فاطمی انقلاب» شجره طيبه ای است كه ريشه در حقايق و معارف ناب اسلامي و قرآني دارد و از چشمه فياض «حقیقت» و«بصیرت» آب مي خورد. شاعران فاطمی نیز سينه خود را كشتزار محبت و معرفت آل الله (عليهم السلام) قرارداده اند و همواره در طول تاريخ رسالتي پيامبرگونه براي خود قايل بوده اند. رسالت اين شاعران: بيان حقايق و معارف ديني، مبارزه با مظاهر كفر و شرك و نفاق، مقابله با جهل و خرافه و تحریف و بدعت، افشاي مظالم و مفاسد حكومت های غاصب و نامشروع، به تصويركشيدن مظلوميت خاندان رسالت و ذكر مصايب آنان، مدح و منقبت بزرگان ديني، و در يك كلام «بيدارگری» بوده است.

فاطمی سروده هایی بدیع و امروزین

     برای تبیین دایره تاثیرگذاری بانوی کوثر در جان و جهان شعر انقلاب و کاربردی تر شدن بحث، آوردن نمونه هایی از شعر شاعران شاخص ضروری است.

     قیصر امین پور از چهره های شاخص و ماندگار شعر انقلاب، در شعرهای آیینی خود نگاهی زیبا و معرفت شناسانه به بزرگان دینی دارد. قیصر در غزل فاطمی زیر به شیوه ای غیرمستقیم و هنرمندانه، و با بیانی صمیمی و به ‌دور از تکلف، ضمن اشاره به فضایل و کرامات کوثر قرآن، از سیمای روشن و نورانی این بانوی بزرگوار پرده برداری کرده است:

صدایی به رنگ صدای تو نیست

به جز عشق نامی برای تو نیست

شب و روز تصویر موعود من

در آیینه جز چشم های تو نیست

تن جاده از رفتنت جان گرفت

رگ راه جز رد پای تو نیست

مزار تو بی مرز و بی انتهاست

تو پاکی و این خاک جای تو نیست

 به تشییع زخم تو آمد بهار

که جز سبز، رخت عزای تو نیست

     حسین اسرافیلی که در دهه اول انقلاب با «چارپاره» های بدیع و باطراوت خود در کالبد این قالب ادبی روحی دوباره دمید، از آیینی سرایان پرآوازه روزگار ماست. شاعر صاحب نامی که لحن و لهجه چارپاره هایش - علی رغم چارپاره های پیش از انقلاب که بیش تر رمانتیک و احساسی بودند - حماسی و برانگیزاننده است. در آیینه چارپاره های غرور آفرین خالق مجموعه شعر«تولد در میدان» می توان سیمای حماسی و باشکوه بزرگان دینی را به خوبی به نظاره نشست. چنان که در قاب چارپاره فاطمی زیر، می توان سیمای نورانی حضرت زهرا(س) را از زاویه ای بدیع و امروزین به تماشا نشست. اسرافیلی در این چارپاره از کلی گویی های رایج و «طبق معمول» در شعر فاطمی فاصله گرفته و به مضمون بدیع و کاربردی «تکریم والدین» پرداخته است:  

فاطمه ! كوثر زلال بهشت !                                              

كه تو را مادر پدر خواندند

گاه كفار و گاه اهل نفاق                                      

بارها، بارهات رنجاندند

***

وقتي از كوچه‌هاي مكه ، پدر                                            

باز مي‌گشت خسته و غمگين

روح ، آزرده حال كفر قريش                                             

پاي ، از سنگ مشركان خونين

***

دست هاي تو، طراوت مهر                                              

خون پاي پيامبر مي‌شست

چهره‌اش را به شوق مي‌بوسيد                               

گرد از جامه پدر مي‌شست

***

عصر تبعيد و شعب بوطالب                                             

كه بلا و شراره مي‌باريد 

همره مادر و كنار پدر                                        

دست تو التيام مي‌بخشيد

***

در همه عرصه‌هاي سخت و بزرگ                          

سايه با سايه ی پدر بودي

شانه با شانه مثل مادر خود                                               

با پدر يار و همسفر بودي

***

دست هاي ظريف و كوچك تو                                           

مرهمي بود زخم آينه را

تو چنان مادر پدر بودي                                      

تا نماند به موج غم ، تنها

***

حرمت والدين در دل تو                                      

ريشه در باور و يقين‌ات داشت

گر چه دشمن وقيح بود و پليد                                

بر شما ، پاس حرمتي نگذاشت

***

دست هاي تو التيام آور                                       

چشم‌هاي تو منتظر بر در

تا بگيري ز دست پيغمبر (ص)                               

هم كني حفظ حرمت مادر

***

گر چه تو كوثر خدا بودی                                                

ليك در خانه همدل مادر

با تمام مصائبش همراه                           

با همه ندبه‌هاش ، همسنگر 

     تماشای ساده زیستی و بی تکلفی بانوی کوثر در آیینه غزل فاطمی زیر که اثر طبع شاعر نام آشنای روزگار ما سودابه امینی است نیز خالی از لطف نیست. به روشنی پیداست که شان نزول این غزل، جاذبه معنوی و فضایل اخلاقی حضرت زهراست و شاعر تحت تاثیر این تاثیرپذیری شعر خود را سروده است. تلاش شاعر در واگویه هنرمندانه فضایل انسانی حضرت زهرا(س) به عنوان یک اسوه حسنه در این غزل فاخر قابل ستایش است:

 

نبض قرآن می‌زند در سوره‌ی پیشانی‌ات

روح یاسین می‌وزد در جشن نرگس‌خوانی‌ات

آسیاب جان ما در حسرت دست شماست

دانه‌ی دل می‌رسد در حلقه‌ی حیرانی‌ات

تار و پود روح تو شرح دو دریا می‌کند

هرچه گوهر در صدف دارد جهان ارزانی‌ات

در چراغ هر شکوفه  نام تو روشن شده

می‌دمد هر دم بهاری از دم روحانی‌ات

 وصله بر پیراهن خود می‌زنی، درآسمان

سوزن خورشید سرشار از نخ نورانی‌ات

از تنور خانه‌ات نان تا قیامت می‌برند

هر دو عالم ریزه خوار سفره‌ی مهمانی‌ات

شد معما ماه رویت خفته در امواج خاک

رمز وراز هر چه گندم در دل بارانی‌ات

در تپش‌های دل مولا به زهرا می‌رسد

خون دل پیچیده در شیدایی پنهانی‌ات

یا علی شوری بگیر از لطف دست فاطمه

تا بر آید شهد گل از شوق عطر افشانی‌ات

     در ادامه، زمزمه چهارپاره ای دیگر که می تواند نمونه یک شعر فاخر فاطمی و تاثیرگذار با تمام مولفه های مورد اشاره باشد، خالی از لطف نیست. این چهارپاره که محور آن «ساده زیستی» است، محصول طبع بلند «سید اکبر میرجعفری» از شاعران خوب و روشن اندیش روزگار ماست. شعری عاری از کژتابی های مضمونی و اعتقادی که «حرفی از جنس زمان» دارد و با «نگاهی بدیع و نو» سروده شده است. چهارپاره ای ارجمند، کاربردی و به دور از کلیشه های رایج و تکراری شعر فاطمی – فدک، دیوار و در، بیت الاحزان، مزار پنهان حضرت زهرا(س) – چهارپاره ای که می تواند سرمشق خوبی برای سرودن شعر فاطمی فاخر و بیرون آمدن از «بن بست دیوار و در» باشد:

عطر ریحانه و نماز تو

شب و تصویر تازه ای از زن

از تو و آه تو که سرشار است

شب چگونه است؟ چشم ما روشن!

*****

بس که محبوبه های این عالم

به تو ای عطر ناب منسوب اند

نزد پیغمبر(ص) از جهان ما

زن و عطر و نماز محبوب اند

*****

آه! اما تو در جهان ما

به نمازی نشسته دل بستی

و برای تو مثل دستاس ات

ساده تر چرخ می خورد هستی

*****

ساده تر از تو اشک هایت بود

- هرچه زخمت عمیق و کاری شد -

قطره قطره به خاک افتاد و،

آسمان روی خاک جاری شد

*****

شیوۀ چشم تازه ات باید

غوطه در اشک و نو شدن باشد

شاید ای خوب! در نگاه تو

زیستن هم گریستن باشد

*****

این چه حسی است  ناگهان در ما:

گندمیم و اسیر دستاس ات

اشتیاق شدید خُرد شدن

مثل هر دانه زیر دستاس ات

*****

شب میان فرشتگان بودی

بال در بال روشن آنها

روز اما کسی نمی فهمید

راز تنهایی شگفت ات را

*****

از سپید و سیاه؛ از دنیا

جامۀ سادگی است تن پوش ات

چشمۀ آفتاب مقصد تو

تسمۀ مشک تشنه بر دوش ات

*****

(و پدر رفت و جای خالی او

چشم های تو انتخاب شدند

از جوار تو نور نوشیدند

پسرانت که آفتاب شدند)

*****

زخم هایت نهان نمی مانند

دم به دم تازه می شوند آنها

من و گریه مترجم زخم ایم

به زبان های زندۀ دنیا

*****

ای که دنیا به تو نمی آید

مرگ از جان تو چه می خواهد

تا ابد هم که مرگ جان بکند

چیزی از بودنت نمی کاهد

*****

ما که در خیل دوستدارانت

در صف آخرین ایشانیم

«هرچه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم»

شعر فاطمی، حلقه وصل «عاشورا» و «دفاع مقدس»

     همچنان که اشاره شد یکی از سرفصل های درخشان شعر فاطمی، معرفی این بانوی نمونه به عنوان اسوه صبر و شکیبایی برای مادران، همسران و خواهران شهداست. از آنجا که حضرت فاطمه زهرا(س) مادر قیام عاشوراست، از شعر فاطمی نیز باید به عنوان حلقه وصل «شعر عاشورا» و «دفاع مقدس» نام برد. امروز نیز بانوان مسلمان، صبر جمیل در شهادت همسر و فرزند را در مکتب انسان ساز بانوی آب و آیینه می آموزند. بانوان بصیر ایرانی با الگوبرداری و پیروی از سیره سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا(س) - همچنان که ناملایمات و سختی های دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس را به جان خریدند - امروز نیز با اقتدا به کوثر کثیر قرآن و با حضور حماسی در صحنه های انقلاب، شرنگ ناکامی در کام دشمنان انقلاب می ریزند. شاعران انقلاب نیز همگام و همدوش امت شهیدپرور ایران، با افتخار و غیرت مندی تمام، حضور باشکوه و حماسی بانوان مسلمان را بر بوم شعر به تصویر کشیده و در چشم جهانیان به تماشا می گذارند.

     پیوند شعر فاطمی با «عاشورا» و «دفاع مقدس» در غزل معروفی که سیدحسن حسینی با مطلع « می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خوانَدَم» در سال های خاطره انگیز دفاع مقدس سروده است، به خوبی محسوس است. حسینی در این غزل با بیانی وصفی – روایی، داستان وداع یک رزمنده با مادر خویش را با سادگی تمام روایت کرده است. خواننده هنگام خوانش شعر، حضور معنوی حضرت فاطمه زهرا(س) را در مصرع به مصرع این غزل حس می کند. هر چند خطاب شاعر در ظاهر با مادر خویش است، ولی با توجه به این که شاعر خود از خانواده سادات است، درک این دقیقه که روی سخن شاعر با حضرت زهراست، کار چندان مشکلی نیست:

می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خوانَدَم

از دیار دور یار آشنا می‌خوانَدَم

مهلت چون و چرایی نیست مادر، الوداع

زان که آن جانانه بی‌چون و چرا می‌خواندم

وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم

خاصه وقتی یار با بانگ رسا می‌خواندم

بانگ «هل من ناصر» از کوی جماران می‌رسد

در طریق عاشقی روح خدا می‌خواندم

می‌روم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون

جاودان تاریخ ساز کربلا می‌خواندم

ذوالجناح رزم را گاه سحر زین می‌کنم

می‌روم آنجا که نای نینوا می‌خواندم

یا علی گویان سرود لا تَخف سر می‌دهم

کز نجف آنک علی مرتضی می‌خواندم

هیمۀ سردم که کانون شرر می‌جویدم

آیۀ دردم که قانون شفا می‌خواندم

مطلع شعر بهارانم که در گوش چمن

هر سحر باد صبا تا انتها می‌خواندم

قصۀ خونین عشقم من که نسل عاشقان

بعد از این در برگ برگ لاله‌ها می‌خواندم

«غلامرضا شکوهی» نیز در غزل زیر با تقید به ادب و آداب شعر فاطمی، و محبت و معرفتی قابل ستایش، از حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان آموزگار عاشورا نام برده، آموزگاری که برای آیندگان کربلا را به تفسیر نشسته است:

توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟

قلم، قناری گنگی‌ست در سرودن او...

چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید

کلید گلشن فردوس را به گردن او

چه همسری، که برای علی به حظّ حضور

طلوع باور معراج داشت دیدن او

چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا

حریم مدرسۀ کربلاست دامن او

بمیرم آن همه احساس بی ‌تعلق را

که بار پیرهنی را نمی‌کِشد تن او

دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد

پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او

از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند

که چشم را نزند آفتاب مدفن او

حرف آخر

     با وجود تمام درخشش ها و برجستگی ها در کارنامه شعر فاطمی انقلاب و تربیت نسلی از شاعران بصیر و دین آگاه آیینی، باید صادقانه اعتراف کنیم که در حوزه شعر فاطمی هنوز به نقطه مقبول و مطلبوب نرسیده ایم و این گونه ادبی همچنان از کاستی هایی رنج می برد. برای برطرف کردن کاستی ها و زدودن آسیب ها از ساحت شعر فاطمی، باید پیش و بیش از هر چیز در صراط «اخلاص» راه سپرد و با افزودن بر دانش و بینش دینی خود، و نصب العین قراردادن توصیه های راهبردی رهبر معظم انقلاب و همچنین پیران و پیشکسوتان دغدغه مند شعر آیینی به این مهم مبادرت ورزید.

     این حقیقتی غیر قابل انکار است که ما در معرفی بسیاری از بزرگان دینی – بخصوص حضرت فاطمه زهرا(س) - به عنوان «اسوه و الگو»، در مواردی ناکام بوده و به بیراهه رفته ایم. اعتراف تلخی است، ولی باید شجاعت این اعتراف را داشته باشیم که با کمال فروتنی بگوییم ما نتوانسته ایم این انسان کامل را آن گونه که شایسته و بایسته است، به نسل امروز معرفی کنیم. ما خاندان رسالت(علیهم السلام) را به نسل هوشمند و کمال جوی امروز با صفات و تعابیری که با روح فرهنگ شیعی در تضاد و تقابل است، «بد» معرفی کرده ایم. یعنی با خروج از دایره اعتدال و در پیش گرفتن راه افراط و تفریط ، گاهی از بزرگان دین «اسطوره» ساخته و آنان را تا آسمان «ربوبیت» و «الوهیت» بالا برده ایم، و گاهی در قالب «زبان حال»، گویی این انسان های کامل را چنان بر زمین زده ایم که ــ العیاذبالله ــ به موجوداتی مظلوم و قابل ترحم تبدیل شده اند. بدیهی است که هیچ کدام از این دو شیوه مورد تایید اسلام و قابل انطباق با آموزه های اصیل دینی نیست.

     در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) نیز این افراط و تفریط به گونه های دیگری تکرار شده است. البته از حق نباید گذشت که در کنار خیل مولودیه ها و مرثیه های سست و ضعیف، شاعران دین آگاه و روشن اندیشی نیز داریم که در بیان فضایل این بانوی بزرگوار سنگ تمام گذاشته و اشعاری بسیار ارجمند و فاخر سروده اند که قابل تقدیر و ستایش است.

     بد معرفی کردن حضرت زهرا به خاطر «توقف در منزل محبت» و راه نبردن به ملکوت«معرفت» و به تعبیر ساده تر عدم شناخت کامل زندگی و فضایل ایشان است. تلفیق و ترکیب «محبت و معرفت» است که باعث «تبعیت و پیروی» عملی می شود. چنان که مقام معظم رهبری می فرماید:«باید هر حرف و کلمه و هر اشاره ای در زندگی این بزرگوار[حضرت فاطمه] برای ما یک سرمشق باشد. به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم؛ این احساس را در زندگی پیاده نماییم. اگر محبت نباشد، این رابطه عملی به وجود نمی آید. در سایه آن محبت می‌شود این پیوند و پیوستگی عملی را به وجود آورد. اما بدون این پیوستگی و پیوند عملی، اصل آن محبت زیر سؤال خواهد رفت: «قل ان کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله»؛ دنباله محبت باید اطاعت و متابعت باشد.»

(مقام معظم رهبری، ۱۷ر۱۰ر۱۳۶۹)

     نگاه تک بُعدی و جزیره ای است که منجر به ارائه تصویری غیرواقعی و مسخ شده از حضرت زهرا می شود. برای ارائه تصویری تمام رخ و کامل از «کوثر کثیر قرآن»، در اولین گام ضروری است که زندگی آن حضرت را با مراجعه به منابع اصیلی چون قرآن، آیات و روایات، خطبه ها و کتاب های مرجع مورد مطالعه قرار دهیم و از استناد صرف به «گفته ها و شنیده ها» بپرهیزیم.

     جان کلام آن که برای صیانت از حقیقت دین و ارائه تصویری کامل از بزرگان دینی – بخصوص حضرت فاطمه زهرا – باید به عنوان شاعر و ذاکر آیینی به سایه سار قرآن و عترت پناه ببریم تا هر کلامی که بر زبان می آوریم مطابق و منطبق با آموزه های اصیل قرآنی و وحیانی و منبعث از معرفت ناب اسلامی باشد. چرا که القاء عقاید شعری به جای باورهای دینی مُنکری بزرگ است که باعث هبوط مخاطبان در برزخ کفر و شرک و گمراهی می شود. یادمان باشد که مرامنامه شعر دینی و شاعر آیینی آیات 224 تا 227 سوره شعراست. شایسته است به عنوان یک شاعر مسلمان، سلوک ادبی خود را بر پایه این مرامنامه الهی  تنظیم کنیم و به صفاتی متصف شویم که خداوند برای شاعران هدایت یافته برشمرده است، صفاتی چون: ایمان، عمل صالح، ذکر کثیر و انتصار:

     «وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ «224» أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ «225» وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ «226» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ «227»

     شاعران را گمراهان پيروى مى‌كنند. آيا نديدى كه آنان در هر وادى سرگشته مى‌روند؟ و مطالبى مى‌گويند كه به آن عمل نمى‌كنند؟ مگر آنان (شاعرانى) كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده و خدا را بسيار ياد مى‌كنند، و پس از آن كه مورد ستم قرار گرفتند (به دفاع از خود) يارى مى‌طلبند (و با شعر از مظلوميّت خود دفاع مى‌كنند) و كسانى كه ظالمند، به زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.

 

ضمیمه روزنامه اطلاعات، شماره 27488 ، سه شنبه 8 بهمن 1398 ، صفحه (7)

 

سلام بر عاشورا...
ما را در سایت سلام بر عاشورا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5farhankhosseini0 بازدید : 261 تاريخ : جمعه 18 بهمن 1398 ساعت: 10:51